سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بلور نازک احساس

 

میزنم مثل فرهاد جار : " میخواهم تو را "

حضرت معشوقه، ای دلدار میخواهم تو را


مجرمی هستم که حکم بی گناهی اش تویی

رفته ام بالای چوب دار....میخواهم تو را


با نگاهت خستگی های مرا در میکنی

مثل چاییِّ پس از سیگار میخواهم تو را


هرچه را از دست سلطان خراسان خواستم

تا به حال داده و اینبار میخواهم تو را


مثل یک بچه که خیلی سرتق و لجباز هست

با هوار و گریه و اصرار میخواهم تو را


تا فراموشت کنم با قرص میخوابم ولی

صبح وقتی میشوم بیدار میخواهم تو را


هرچه هجران تلخ باشد وصل هم شیرین تر است

پس خیالی نیست با من یار سرسنگین تر است...!

 

 

حال هجران

" تو "

دانی که چه مشکل حالیست؟دلم شکست

.................................................


آزمودم دل خود را به هزاران شیوه

 

هیچ چیزش به جز از وصل تو خشنود نکرد

.

.

مولانا

 


 


نوشته شده در پنج شنبه 94/11/22ساعت 12:41 عصر توسط زهــــرا & روشنـــک نظرات ( ) |


 Design By : Pichak